ORIGINAL_ARTICLE
نسخهشناسی تطبیقی نفثهالمصدور زیدری نسوی براساس فرایند تحلیل سلسلهمراتبی
بررسی، مقابله و تعیین میزان صحت، اصالت و ارجحیت نسخ در نسخهشناسی تطبیقی از چالشهای اصلی مصححان است که گاه به دلیل فرایند طولانی مقابله و دشواری جمعبندیِ نهایی معیارها به تساهل میانجامد. تحلیل سلسلهمراتبی، با استفاده از تکنیکهای ریاضی و روانشناسی میتواند مصحح را در تصمیمگیریهای چندمعیاره و رسیدن به منطقیترین هدف یاری برساند. این پژوهش با نرمافزار Expert choice11به بررسی نسخهبدلهای چهارگانۀ تصحیح نفثهالمصدور زیدری نسوی میپردازد. معیارها از توصیههای بنگل و گریسباخ و براساس دستهبندی نسخهبدلهای تصحیح یزدگردی، و مقیاسها و مقایسههای زوجی براساس نظریات کارشناسی بنگل و گریسباخ و معیارهای آنها تنظیم شدهاست. بررسیها نشان میدهد که نسخ چهارگانۀ این تصحیح، حداقل از دو منشأ متفاوت مشتق شده و تحلیلهای سلسلهمراتبی اکسپرت چویس ارجحیت نسخۀ «سی» را نسبت به سه نسخۀ دیگر نشان میدهد. با در نظرگرفتن احتمال خویشاوندی نسخههای «هت»، «کر» و «می»، خوانشهایی که براساس اجماع این نسخ گزینش شدهاند تردیدآمیزند.
https://zaban.guilan.ac.ir/article_2347_f52dc99c417a263d3b271dcd76809564.pdf
2016-09-22
7
28
فرایند تحلیل سلسلهمراتبی
تصحیح متون
نسخهشناسی تطبیقی
نفثهالمصدور
نسخهبدل
محمدعلی
خزانه دار لو
1
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان
AUTHOR
بهروز
سلطانی
behrouz.soltani@yahoo.com
2
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان
LEAD_AUTHOR
امیدسالار، م. 1385. «تاریخچهای از تصحیح متن در مغربزمین و در میان مسلمین»، آینۀ میراث، س4، (2-3): 7-32.
1
آیدنلو، س. 1368. «استاد مینوی و متنشناسی شاهنامه (با یادداشتهایی دربارۀ تصحیحِ داستان سیاوش)»، آینۀ میراث، س5، (4): 103-129.
2
جهانبخش، ج. 1387. «تأملات نظری کارآمد در تصحیح متون ادبی»، آینۀ میراث، س6، (3): 24-73.
3
حسینی، س. م. 1379. «روش دکتر معین در تصحیح متون فارسی»، متنپژوهی ادبی، (13): 6-21.
4
خرندزی زیدری نسوی، ش. م. 1389. نفثهالمصدور، تصحیح و توضیح ا. ح. یزدگردی، تهران: توس.
5
زرینکوب، ع. 1336. «روش علمی در نقد و تصحیح متون ادبی»، یغما، (110): 259-264.
6
قدسیپور، س. ح. 1379. فرایند تحلیل سلسلهمراتبی، تهران: نشر دانشگاه صنعتی امیرکبیر.
7
مایل هروی، ن. 1379. تاریخ نسخهپردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطی، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
8
منجد، ص. 1377-1378. «دربارة تصحیح متون: روش تصحیح نسخههای خطی»، ترجمة س. ح. خدیوجم، آینۀ میراث، (3و4): 103-111.
9
نیکمردان، ع. 1391. معرفی نرمافزار Expert choice به همراه خلاصهای بر مطالب AhP، تهران: جهاد دانشگاهی(دانشگاه صنعتی امیرکبیر).
10
Bengel, J. A. 2013. Gnomon of the New Testament,Vol.1: 9-18. London: Forgotten Books. (Original work published 1857).
11
Epp, E. & G. D Fee. 2000. Studies in the Theory and Method of New Testament Textual Criticism. Michigan: William B. Eerdmans Publisher Company.
12
Griesbach, J. J. 1849. Ed, Novum Testmentum Graece. reprinted by Alford. London: Moody reprint.
13
Guimaraes, F. 2011. Research: Anyone Can Do It. Mainz, PediaPress GmbH.
14
Houdmann, S. M. 2015. Questions about the Bible: The 100 Most Frequently Asked Questions about the Bible. E-Book
15
Jarvis, S. Scholars & Gentlemen. 1995. Shakespearian Textual Criticism and Representations of Scholarly Labour. Oxford University Press.
16
Lund, E. 2002. Documents from the History of Lutheranism 1517-1750. Minneapolis: Fortress Press
17
Montgomery, W. R. & S. W Wells, G. Taylor, J. Jowett. 1997. William Shakespeare: A Textual Companion. New York: W. W. Norton & Company.
18
Tanselle, G. T. 1989. A Rationale of Textual Criticism. The University of Pennsylvania Press.
19
Vincent, M. R. 1899. A History of the Textual Criticism of the New Testament. Macmillan: Original from Harvard University
20
ORIGINAL_ARTICLE
سرنامهای دوسطحی در زبان فارسی
اختصارسازی از فرایندهای مهم واژهسازی است که در آن یک یا چند نویسه جانشین چند واژه یا یک عبارت طولانی میشود. بهطورکلی به لحاظ شیوۀ تلفظ دو نوع اختصار وجود دارد؛ اختصارهای الفبایی که نویسههای آن تکتک تلفظ میشود، و سرنامها که حروف آن به صورت یک واژه ادا میشود. هدف این پژوهش معرفی و تحلیل چگونگی تشکیل سرنامهای دوسطحی است که ساز و کار ویژه و نوینی از واژهسازی در زبان فارسی ایجاد کرده و کاربردش در سازمانها و نهادهای اجتماعی باب شده و رو به افزایش است. این سرنامها افزون بر اختصار بودن واژهاند و گویای هدف و پیام آن سازمانها. از اینرو، این نوع اختصار، معنی را در دو سطح بیان میکند؛ به عنوان یک سرنام و به عنوان یک واژۀ موجود و معمولی زبان. هدف این پژوهش این است که نشان دهد فرایند تشکیل سرنامهای دوسطحی که موجب یکسانشدن صورت نوشتاری و تلفظ یک واژۀ موجود و یک سرنام میگردد نوعی افزایش معنایی به صورت «چندمعنایی» است.
https://zaban.guilan.ac.ir/article_2348_53dfef58a1aa041d55390a79b8dea085.pdf
2016-09-22
29
42
نشانههای اختصاری
سرواژه
سرنام
سرنام دوسطحی
چندمعنایی
بشیر
جم
b_jam47@yahoo.com
1
استادیار زبان انگلیسی دانشگاه شهرکرد
LEAD_AUTHOR
زاهدی، ک و ل. شریفی. 1388. «اختصارسازی در زبان فارسی». زبان و زبانشناسی. 5، (9): 69-92.
1
ـــــــــــــــ . 1390. «قدمت اختصارسازی در زبان فارسی». زبانپژوهی. 2 (4): 33-50. سمائی، م. 1390. «سرواژهسازی در زبان فارسی و سرواژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی». نامة فرهنگستان. 12 (45): 128-133.
2
شقاقی، و. 1386. مبانی صرف، تهران: سمت.
3
فامیان، ع. و م. سخنور. 1394. «بررسی تطبیقی کلمات اختصاری در فارسی، انگلیسی، عربی و ترکی استانبولی». زبانپژوهی. 7 (17): 103-122.
4
فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ گروه اختصارات. 1378. اصول و ضوابط و روشهای اختصارسازی، تهران: نشر آثار.
5
کافی، ع. 1370. «اختصارات و زبان فارسی». نشر دانش، 11(5): 13-23.
6
مختاری معمار، ح. 1382. مروری بر آغازهها و اختصارات در زبان فارسی، تهران: سخن.
7
Bauer, L. 1983. English word formation. Cambridge: Cambridge University Press.
8
Bauman, K. 2009. Morphology and word formation processes. Middlesex: KRT.
9
Bloomfield, L. 1935. Language. London: George Allex & Unwin.
10
Boersma, P. 1997. The elements of functional phonology [Ms]. University of Amsterdam. [ROA-173]
11
Boersma, P. 1998. Functional phonology. Formalizing the interactions between articulatory and perceptualdrives. Utrecht: LOT.
12
Bussmann, H. 1996. Routledge dictionary of language and linguistics. London and New York: Routledge.
13
Carstairs- McCarthy, A. 2002. An introduction to English morphology: words and their structure. Edinburgh University Press.
14
Denning, K. B. Kessler & W. R. Leben. 2007. English vocabulary elements, Oxford University Press.
15
Harley, H. 2004. Why is it the CIA but not *the NASA? Acronyms, initialisms and definite descritptions, in American Speech, vol. 79, 4/2004, p. 368-399.
16
Hale, M, and C. Reiss. 2000. »Substance abuse and dysfunctionalism: Current trends in phonology«. Linguistic Inquiry,( 31): 157-169.
17
Hayes, B. 1997. Four rules of inference for ranking argumentation. Unpublished manuscript. Los Angeles: University of California.
18
Haspelmath, M. 2002. Understanding morphology. London: Arnold. Hudson, G. 2000. Essential introductory linguistics.Oxford, England: Blackwell.
19
McCarthy, J. 2002. A Thematic Guide to Optimality Theory. Cambridge: Cambridge University Press.
20
McMahon, A. M. S.1994. Understanding languagechange. Cambridge: Cambridge University Press.
21
Trask, R. L. 1993. A dictionary of grammatical terms inlinguistics. Routledge.
22
Vicentini, A. 2003. The economy principle in language. Italy: Milan University.
23
Zipf, G. 1949. Human behavior and the principle of least effort. Boston: Addison Wesley.
24
ORIGINAL_ARTICLE
فعل در گویش کلاسوری
دستگاه فعل در گویش کلاسوری مختصات و ویژگیهایی دارد که آن را در تقابل با زبان فارسی و دیگر گویشهای جنوب غربی ایران قرار میدهد. حتی در مواردی آن را از برخی از گویشهای همخانوادۀ خود، نظیر هرزنی، تالشی، تاکستانی، چالی، اشتهاردی، سگزاری، خیارجی و ... که گروه زبانهای شمال غربی ایران را تشکیل میدهند و احتمالاً جملگی از آذری باستان منشعب شدهاند، متمایز میکند. برخی از این ویژگیها که در بررسیهای زبانی اهمیتی خاص دارند عبارتاند از: زوال تدریجی مادۀ مضارع و بنای اغلب صیغههای مشتق از آن از مادۀ ماضی؛ ساخت مضارع اخباری و ماضی استمراری از مصدر؛ همسانی کامل صیغههای ماضی مطلق و ماضی نقلی لازم و تمایز این دو فعل از جایگاه تکیه؛ کاربرد صفت فاعلی به عنوان مادۀ آینده و دیگر مختصات و ویژگیهایی که در مقالۀ حاضر به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت.
https://zaban.guilan.ac.ir/article_2349_f46ab068d7f553eba68e85bde4aa0b95.pdf
2016-09-22
43
65
گویشهای ایرانی
آذری باستان
گویشهای شمال غربی
گویش کلاسوری
ساختمان فعل
چنگیز
مولایی
cmowlaee@yahoo.com.au
1
استاد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز
LEAD_AUTHOR
ابوالقاسمی، م. 1373. مادههای فعلهای فارسی دری، تهران: ققنوس.
1
ــــــــــــــ . 1375. دستور تاریخی زبان فارسی، تهران: سمت.
2
اصغری، ا. 2008. گویش تاتی کلاسور، پایاننامۀ دکتری، رشتۀ ایرانشناسی، دانشگاه ایروان، ایروان.
3
مرتضوی، م. 1341. «فعل در زبان هرزنی»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز، س14، (4): 453-488.
4
ــــــــــــــ . 1342. «فعل در زبان هرزنی»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز، س15، (1): 61-96.
5
یارشاطر، ا. 1354. «آذری»، دانشنامۀ ایران و اسلام، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
6
Gershevitch, I. 1954. A Grammar of Manichean Sogdian: Oxford.
7
Henning, W.B. 1954. »The Ancient Language of Azerbaijan«, Transactions of the Philological Society: 157-177.
8
Hübschmann, H. 1897. Armenische Grammatik: Leipzig.
9
Yar-Shater, E. 1969. A Grammar of Southern Tati Dialects, Mouton: Paris.
10
___________ . 1988. »Azerbaijan, vii. The Iranian Language of Azerbaijan«, in Encyclopædia Iranica, Vol. 3, ed. by E. Yarshater, London and New York.
11
ORIGINAL_ARTICLE
ساختار موضوعی افعال دومفعولی در کُردی هورامی
پژوهشگران به مطالعة ساختار موضوعی افعال دومفعولی در زبانهای ایرانی با رویکردهای نوین زبانشناسی کمتر پرداختهاند. در کُردی هورامی دو دسته از افعال دومفعولی اصلی و ساختهای دومفعولی فرعی وجود دارد. در این پژوهش ساختار موضوعی افعال دومفعولی اصلی از نظر مقولهبندی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی بررسی میشوند. این افعال براساس شواهد نحوی، ساختواژی و معنایی به دو گروه افعال انتقال مالکیت و افعال انتقال مکانی طبقهبندی و توصیف میگردد. سپس، نمونهای از هر گروه در چارچوب رویکرد برنامة کمینهگرایی/ صرف توزیعی (MP/DM) تحلیل میشود. این مطالعه به اصلاح مقولة الحاقی پایین پیلکانن (2008) برای تبیین ساختار نحوی و سایر ویژگیهای هورامی در رویکرد مذکور میپردازد و شباهتها و تفاوتهای ساختار موضوعی آن دو را از لحاظ مقولهبندی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی بهخوبی تبیین مینماید.
https://zaban.guilan.ac.ir/article_2350_4ee754c2d31c732f6f402a24156544c4.pdf
2016-09-22
67
91
کُردی هورامی
افعال دومفعولی
مقولهبندی
آرایش نحوی
بازنمایی معنایی
جبار
میرانی
jabarm40@gmail.com
1
دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
غلامحسین
کریمی دوستان
gh5karimi@ut.ac.ir
2
استاد زبانشناسی همگانی دانشگاه تهران
AUTHOR
Anagnostopoulou, E. 2003. The Syntax of Ditransitives: Evidence from Clitics. Mouton de Gruyter, Berlin/New York. University College London, London, UK.
1
Baker, M. 1988. Incorporation: A Theory of Grammatical Function Changing, Chicago: University of Chicago Press.
2
Barss, A. & Lasnik. 1986. A Note on Anaphora and Double Objects. Linguistic Inquiry )17(: 347-354.
3
Bresnan, J. & T, Nikitina. 2007. The gradience of the dative alternation. Available at http://www.stanford.edu/%7Ebresnan/bresnan-nikitina. To appear in Reality exploration and discovery: Pattern interaction in language and life, (ed.) by L. Uyechi & L. Hee Wee. Stanford, CA: CSLI Publications.
4
Bruening, B. 2010. Double object Construction disguised as prepositional datives. Linguistic Inquiry, )41(: 287-305.
5
Cuervo, M. C. 2003. Datives at Large. Cambridge, MA: MIT Dissertation.
6
Den Dikken, M. 2006a. Phase extension: contours of the theory of the role of head movement in phrasal extraction. Ms. CUNY.
7
Fournier, D.H. 2010. La structure du prédicat verbal: une étude de la construction à double objet en français, PhD Diss, University of Toronto.
8
Frank, R. 2007. Notes on phase extension. Theoretical Linguistics 33 (1): 49-64.
9
Georgala, E. 2012. Applicatives in their Structural and Thematic Function: A Minimalist Account of Multitransitivity. Doctorial Dissertation, Cornell University.
10
Harley, H. 2002. Possession and the double object construction. Yearbook of Linguistic Variation )2(: 29–68.
11
ــــــــــــ. 2012. Semantics in Distributed Morphology, In Claudia Maienborn, P. Portner & K. Heusinger (eds.), Semantics: International Handbook of Meaning, Vol. 3. Berlin: de Gruyter.
12
ــــــــــــــ. 2013. External arguments and the Mirror Principle: On the distinctness of voice and v. Lingua 125 (12): 159-217.
13
ــــــــــــــ. 2014. On the identiy o roots: Theoretical Linguistics. 4 (3/4): 225-276.
14
Heim, I. & A. Kratzer. 1998. Semantics in Genrative Grammar. Blackwell Publishers Ltd.
15
Hovav, R. & B, Levin. 2008. The English Dative Alternation: The Case for Verb Sensitivity, Journal of Linguistics )44(: 129-167.
16
Jackendoff, R. 1990. On Larson's treatment of the double object construction, Linguistic Inquiry 21(3): 427-456.
17
Jayaseelan, K. A. 2008. Topic, focus and adverb placement in cluse structure. Nanzan Linguistics (4): 43-68.
18
Karimi, Y. 2015. Remarks on ergativity and phase theory. Studia Linguistica, 2015 /a-n/a. Online publication date: 1-Oct-2015.
19
Kratzer, A. 1996. Severing the external argument from its verb, In: J. Rooryck and L. Zaring (eds.), Phrase Structure and the Lexicon, Dordrecht, Springer, pp. 109–137.
20
Larson, R. 1988. On the double object construction, Linguistic Inquiry )19:( 335-391.
21
ــــــــــــــ. 1990. Double objects revisited: Reply to Jackendoff. Linguistic Inquiry )21(: 589–632.
22
Lee, J. 2005. A-movementLocality in Applicative Construction. U Pcnn Working Papers in Linguistics, Vol. 11,1.
23
Maienborn, Claudia. 2011. Semantics: An international handbook of natural language meaning; Volume 1. Chapter: Event Semantics, Publisher: Mouton de Gruyter, Editors: Claudia Maienborn, Klaus von Heusinger & Paul Portner, P:802-829
24
Marantz, A. 2013. Verbal Argument Structure: Events and Participants, Lingua, )130(:152-168.
25
Ndayiragije, J. 1999. Checking Economy. Linguistic Inquiry (30): 399-444.
26
Paul, W. & J. Whitman. 2010. Applicative structure and Mandarin ditransitives. Argument Structure and Syntactic Relations, 261-282.
27
Pesetsky, D. 1995. Zero Syntax: Experiencers and cascades. Cambridge, MA: MIT Press.
28
Pylkkanen, L. 2008. Introducing arguments. Cambridge, MA: MIT Press.
29
Siddiqi, D. 2009. Syntax within the word: Economy, allomorphy, and argument selection in Distributed Morphology, Amsterdam: John Benjamins.
30
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی و دستهبندی معنایی اجزای کلام زبان فارسی برپایۀ نظریۀ لیبر
لیبر برای دستهبندی عناصر واژی هفت ذرۀ معنایی («ماده»، «پویا»، «وجرا» (وضع/ جایگاه رویدادی استنباطی)، «مکان»، «مقید»، «ساختمند» و «درجهپذیر») و یک اصل به نام اصل همنمایگی ارائه کردهاست. در این نظریه هر عنصر واژی یک اسکلت معنایی (مرکب از یک/ چند مؤلفۀ معنایی و یک/ چند موضوع) و یک بدنۀ معنایی (مجموعۀ اطلاعات گویشور دربارۀ آن عنصر واژی) دارد. اصل همنمایگی موضوعهای عناصر را به هم گره میزند و عنصری مرکب یا اشتقاق به دست میدهد. هدف این پژوهش بررسی و دستهبندی اجزای کلام زبان فارسی برپایۀ نظریۀ معنایی لیبر است. این پژوهش به پیروی از لیبر برپایۀ مؤلفههای «ماده» و «پویا» مقولۀ معنایی ماده/ شیء/ جوهر در زبان فارسی را به چهار گروه و برپایۀ مؤلفههای «پویا»، «وجرا» و «مکان» مقولۀ معنایی موقعیت را به شش گروه و برپایۀ مؤلفههای «وجرا» و «مکان» مقولۀ معنایی روابط را به چهار گروه دستهبندی میکند. نتایج پژوهش نشانمیدهد که در زبان فارسی نیز مقولات نحویِ متفاوت، برای نمونه، فعل و حرف اضافه یا اسم و فعل دارای مؤلفههای معنایی مشترک هستند و دستهبندی معنایی نظریۀ لیبر را تأیید میکنند.
https://zaban.guilan.ac.ir/article_2351_73cf079cb49b78573ea5147742963948.pdf
2016-09-22
93
115
اجزای کلام
اسکلت معنایی
بدنة معنایی
مؤلفة معنایی
مقولة معنایی
عباسعلی
آهنگر
ab.ahangar@yahoo.com
1
دانشیار زبانشناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان
LEAD_AUTHOR
ابراهیم
مرادی
ebmorady@yahoo.com
2
دانشجوی دکتری زبانشناسی دانشگاه سیتان و بلوچستان
AUTHOR
باطنی، م. 1366. نگاهی تازه به دستور زبان، تهران: آگاه.
1
خانلری، پ. ن. 1364. دستور زبان فارسی، تهران: توس.
2
خیامپور، ع. 1344. دستور زبان فارسی. تبریز: [بینا].
3
روبینز، آر. اچ. 1381. تاریخمختصرزبانشناسی. ترجمۀ ع. م. حقشناس. تهران: مرکز.
4
سلطانی گرد فرامرزی، ع. 1376.از کلمه تا کلام: دستور زبان فارسی به زبان ساده، تهران: مبتکران.
5
صفوی، ک. 1383. درآمدی بر معنیشناسی، تهران: سورۀ مهر
6
طالقانی، م. 1305 قمری. لسانالعجم، [بیجا]: [بینا]
7
کلباسی، ا. 1380. ساخت اشتقاقی در فارسی امروز، تهران: پژوهشگاه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
8
کریمی دوستان، غ. 1387. «اسامی و صفات گزارهای در زبان فارسی». دستور، (3): 187-202.
9
کریمی دوستان، غ. و آ. ذاکر. 1390. «رویکرد حوزهای به اجزای کلام در زبان فارسی». زبان و زبانشناسی، (10): 27-46.
10
گلفام، ا. 1386. اصول دستور زبان، تهران: سمت.
11
نوبهار، م. 1372. دستور کاربردی زبان فارسی، تهران: رهنما.
12
یوسفیان، پ، گ. تاکی، و ا. مرادی، 1394. «بررسی معنایی و دستهبندی حروف اضافۀ زبان فارسی برپایۀ نظریۀ لیبر». جستارهای زبانی، (6): 299-321.
13
Baker, M. C. 2003. Lexical categories: verbs, nouns, and adjectives, Cambridge:
14
Cambridge University Press.
15
Chomsky, N. 1970. “Remarks on nominalization”.in R. Jacobs and P. Rosenbaum
16
(ed), Readings in English Transformational Grammar, 184-221, Mass.:Ginn, Waltham.
17
Corver, N. & Riemsdijk H. 2001. “Semi-lexical categories: the function of content words and the content of function words”. ed. By Norbert Covert and Henk van Riemsdijk. Berlin, NewYork : Mouton de Gruter
18
Croft, W. 1991. Syntactic categories and grammatical relations, Chicago: University of Chicago Press.
19
Harley, H. and Noyer, R. 1999. “State-of-the-article: Distributed morphology”, GLOT International (44): 3–9.
20
Hopper, P. J. & S. A. Thompson 1984. “The discourse basis for lexical categories in universal grammar”. Language, (60): 703–752.
21
Jackendoff, R. 1990. Semantic Structures. Cambridge, MA: MIT Press.
22
ـــــــــــــــــ. 1991. “Parts and boundaries”. Cognition, (41): 9–45.
23
Langacker, R. 1987. “Nouns and Verbs”. Language, (63): 53-94.
24
Lieber, R. 2004. Morphology and lexical semantics, Cambridge: Cambridge University Press.
25
ـــــــــــــــــ. 2007. “The category of roots and the roots of categories: what we learn from selection in derivation”, Morphology. DOI: 10.1007/s11525-006-9106-2.
26
ـــــــــــــــــ. 2009. “A lexical semantic approach to compounding”, In: Rochelle Lieber & Pavol Stekauer (eds.), The oxford handbook of compounding Oxford: Oxford University Press, 78-104.
27
Ross, J. R. 1972. “Endtstation Hauptwort: The category squish”. Papers from the annual regional meeting of Chicago Linguistic Society )8(: 316-328.
28
ـــــــــــــــــ. 1973. “Nouniness”. In ed. by O. Fujimura, Three dimensions of
29
linguistic theory. Tokyo: TEC Company. 137-258.
30
Siddiqi, D. 2009. Syntax within the word: economy, allomorphy and argument selection in distributed morphology, Amsterdam: John Benjamins Publishing Compony
31
Tenny, C. 1994. Aspectual Roles and the Syntax-Semantics Interface, Dordrecht: Kluwer Academic Publishers.
32
ORIGINAL_ARTICLE
بیان مالکیت در تالشی
هدف این تحقیق شناسایی انواع ساختهای مالکیت در گویش تالشی براساس چارچوب ردهشناختی آیکنوالد (2013) است. غالباً مواد تالشی مرکزی و جنوبی بررسی شده گرچه گاه به خصوصیات ساختهای مالکیت در تالشی شمالی نیز اشاره گردیدهاست. دادهها نشاندهندۀ استفاده از چهار راهکار همجواری، نشانهگذاری مالک، نشانهگذاری مملوک، و بالاخره نشانهگذاری مالک و مملوک برای رمزگذاری «مالکیت اسمی» است. نکتۀ جالب در تالشی معتبر بودن شمار برای نشانهگذاری مالک است؛ حالتنمای -i به مالک مفرد و حالتنمای -un به مالک جمع متصل میگردد. مشخصۀ دیگر این زبان، وجود شش ضمیر ملکی متمایز است که میتواند جایگزین مالک یا مالکان در مالکیت اسمی شود. در تالشی، ساختهای موجود در «مالکیت محمولی» نیز بسیار متنوع است. بهطورکلی، در نمایش این نوع مالکیت از ساخت وجودی و ساخت ملکی ربطی استفاده میشود. نکتۀ جالب دیگر استفاده از پساضافه/ پیبست râ بعد از مالک در بسیاری از این ساختهاست. این نشانه مانند سایر پساضافهها در این گویش موجب اعطای حالت غیرفاعلی به اسم قبلی (مالک) میشود.
https://zaban.guilan.ac.ir/article_2352_9990a8a5227e504684027e6effb9e50f.pdf
2016-09-22
117
136
مالکیت
مالکیت اسمی
مالکیت محمولی
ردهشناسی تالشی
مهرداد
نغزگوی کهن
mehrdad.kohan@basu.ac.ir
1
دانشیار زبانشناسی دانشگاه بوعلیسینا همدان
LEAD_AUTHOR
دولتشاه سمرقندی. 1318/ 1900. تذکره الشعراء. مورخ 892 هجری. به تصحیح ادوارد برون. لیدن: بریل.
1
رضایتی کیشهخاله، م. 1382. «چند نکتة دستوری در گویش تالشی». گویششناسی، (1): 41-52.
2
ـــــــــــــــــ. 1384. «ارگتیو در گویش تالشی». زبانشناسی، (39): 113-126.
3
ـــــــــــــــــ. 1386. زبان تالشی، توصیف گویش مرکزی، رشت: فرهنگ ایلیا.
4
رضایی باغ بیدی، ح. 1385. راهنمای زبان پارتی (پهلوی اشکانی). تهران: ققنوس.
5
ـــــــــــــــــ. 1388. تاریخ زبانهای ایرانی. تهران: مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی).
6
عوفی، س. م. 1374. جوامع الحکایات و لوامع الروایات، به کوشش ج. شعار. تهران: علمی و فرهنگی.
7
کلباسی، ا. 1389. فرهنگ توصیفی گونههای زبانی ایران، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
8
گرگانی، م. ع [تصحیح]. 1313. تاریخ برامکه. مطبعة مجلس.
9
لکوک، پ. 1383. «گویشهای حاشیۀ دریای خزر و گویشهای شمال غرب ایران. راهنمای زبانهای ایرانی»، ج2، ویراستة ر. اشمیت. ترجمۀ فارسی زیر نظر ح. رضایی باغبیدی، تهران: ققنوس. 489-515.
10
نغزگوی کهن، م. 1389الف. «چگونگی شناسایی موارد دستوریشدگی». پژوهشهای زبان و ادبیات تطبیقی، 2(1): 149-165.
11
ــــــــــــــــ. 1389ب. «از واژهبست تا وندِ تصریفی، بررسی تحول تاریخی بعضی واژهبستهای فارسی جدید». دستور، (6): 77-99.
12
ـــــــــــــــــ. 1392. «نقش پساضافهها در اعطای حالت، مطالعۀ موردی در گویش تالشی». زبانها و گویشهای ایرانی، (3): 111-132.
13
Aikhenvald, A. Y. 2013. Possession and ownership: a cross-linguistic perspective. In: A. Y. Aikhenvald and R. M. W. Dixon (eds.). Possession and Ownership: a crosslinguistic typology: 1-64. Oxford: Oxford University Press.
14
Ameka, F. 1996. Body parts in Ewe. In: H Chappell & W. McGregor (eds). The grammar of inalienability: a typological perspective on body part terms and the part-whole relation: 783–840. Berlin: Mouton de Gruyter.
15
Asatrian, G. & Borjian, H. 2005. Talish and the Talashis (State of Research). Iran and the Caucasus, 9 (1): 43–72.
16
Broadbent, S. M. 1964. The Southern Sierra Miwok Language. University of California Publications in Linguistics 38. Berkeley: University of California Press.
17
Christensen, A. 1921. Les dialectes dʼAwromān et de Pāwä. Copenhagen: Bianco Lunos Bogtrykkeri.
18
Clifton, J. M. 2009. Do the Talysh and Tat Languages Have a Future in Azerbaijan? Work Papers of the Summer Institute of Linguistics, University of North Dakota Session 50.http://www.und.edu/dept/linguistics/wp/2009Clifton.pdf
19
Dixon, R. M. W. 2010. Basic linguistic theory. Vol. 2, Grammatical topics. Oxford: Oxford University Press.
20
Haiman, J. 1983. Iconic and economic motivation. Language, (59): 781-819.
21
ــــــــــــــ . 1985. Natural syntax. Cambridge: Cambridge University Press.
22
Heine, B. 1997. Possession: Cognitive sources, forces and grammaticalization. Cambridge: Cambridge University Press.
23
Heine, B. & Kuteva,T. 2002. On the evolution of grammatical forms. In: Alison Wray (ed). The transition to language: 376-398. Oxford: Oxford University Press.
24
Hopper, P. J. 1991. On some principles of grammaticization. In E. C. Traugott & B. Heine (eds.). Approaches to grammaticalization. vol. I: 17-35. Amsterdam/ Philadelphia: John Benjamins.
25
Hopper P. J. & Traugott, E. C. 2003. Grammaticalization, Cambridge: Cambridge University Press.
26
Isachenko, A. V. 1974. ‘On “have” and “be” languages’, of The Slavic forum. M. S. Flier (ed.). Essays in linguistics and literature: 43–77. The Hague: Mouton.
27
Langacker, R. W. 2009. Investigations in Cognitive Grammar. Berlin and New York: Mouton de Gruyter.
28
Miller, B.V. 1953. Talyšskij jazyk. Moskva: Izd. AN SSSR.
29
Nichols, J. & Bickel, B. 2005. Locus of marking in possessive noun phrases. In: M. Haspelmath, M. S. Dryer, D. Gil & B. Comrie (eds.). The world atlas of language structures: 102-105. Oxford & New York: Oxford Unviersity Press.
30
Osborne, C. R. 1974. The Tiwi Language. Australian Aboriginal Studies 55. Pacific Linguistics, Series 21. Canberra: Australian Institute of Aboriginal Studies.
31
Paul, D. 2011. A comparative dialectal description of Iranian Taleshi. Ph.D dissertation. University of Manchester.
32
Schulze, W. 2000. Palangi ahvolot: The morphosyntax of a Northern Talysh oral account. Lincom Europa.
33
Stassen, L. 2009. Predicative Possession. New York: Oxford University Press.
34
Stilo, D. 1981. The Tati Group in the Sociolinguistic Context of Northwestern Iran. Iranian Studies, Vol. 14, (3/4): 137-187.
35
ــــــــــــــ . 2009. Case in Iranian, from production and loss to innovation and renewal. In: Andrej Machchukov and Andrew Spencer (eds). The Oxford handbook of case: 700-715. Oxford: Oxford University Press.
36
ــــــــــــــ . 2012. Gīlān x. Languages. In: Encyclopædia Iranica. Vol. X, Fasc. (6): 660-668. Online edition, 2012, available at http://www.iranicaonline. org/articles/gilan-x.
37
ــــــــــــــ . 2015. The Polygenetic Origins of the Northern Talyshi Language. In: Uwe Bläsing, V. Arakelova & M. Weinreich (eds.). Studies on Iran and the Caucasus in honour of Garnik Asatrian: 411-453. Leiden and Boston: Brill.
38
Windfuhr, G. & Perry J. R. 2009. Persian and Tajik. In: The Iranian languages. G. Windfuhr (ed.). London and New York: Routledge: 416-544.
39
ORIGINAL_ARTICLE
ویژگیهای زبانی و محتوایی دوبیتیهای عامیانة تالشی جنوبی
دوبیتی، شعر عامیانة چهارمصرعی، متداولترین قالب شعری ایرانیان است و آن را بازماندة شعر هجایی دورة ساسانی میدانند. دوبیتی از دیرباز با موسیقی همراه بودهاست و این نیز از قدمت آن حکایت دارد. به دوبیتی فهلویات نیز گفتهاند. دوبیتی زبانی عامهفهم، وزنی ساده و ساختاری روان دارد و با احساس، اندیشه و زندگی اقوام گره خوردهاست. از اینرو، با بررسی دوبیتیهای هر قومی میتوان به فضای فکری، روحی، واژگانی و زبانی آن قوم پی برد. در این مقاله، بیستوچهار دوبیتی از مجموعة چهارصد دوبیتیِ جمعآوریشدة بخشی از قوم تالش را از نظر زیباشناختی، زبانی و محتوایی بررسی میکنیم. این دوبیتیها نمایندة تمامیِ دوبیتیهای جمعآوریشدهاند. اغلب دوبیتیها دستمایة موسیقی و آواز بودهاند، از نظر زبانی متحول شدهاند، و واژهها و ترکیبهای قدیمی کمتر در آنها دیده میشود.
https://zaban.guilan.ac.ir/article_2353_ab98efb89593578f16201d7c5eeef050.pdf
2016-09-22
137
159
شعر عامیانه
دوبیتی
موسیقی
ترانه
تالشی جنوبی
فرشته
آلیانی
fereshtealiani@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان
LEAD_AUTHOR
فیروز
فاضلی
dr_fazeli@guilan.ac.ir
2
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان
AUTHOR
آلیانی، ف. 1393. بررسی ترانهها و انواع آن در تالشی جنوبی، پایاننامة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، رشت: دانشگاه گیلان.
1
پناهی سمنانی، ما. 1376. ترانه و ترانهسرایی در ایران، تهران: سروش.
2
حسینی کازرونی، سا. 1379. «فهلویات: درآمدی بر دوبیتیسرایی»، پژوهشنامة علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی، (28): 46- 64.
3
ـــــــــــــــ . 1390. «بیان ادبی شعر و سرایش رباعی و دوبیتی»، تحقیقات تعلیمی و غنایی ادب زبان فارسی، (10): 87- 104.
4
خانلری، پ. ن. 1373. وزن شعر عامیانة فارسی، تهران: توس.
5
دستغیب، ع . 1386. «دوبیتی و ترانههای ملی»، کیهان فرهنگی، (251): 34- 39.
6
ذوالفقاری، ح. 1387. «تفاوت کنایه با ضربالمثل»، پژوهش زبان و ادبیات فارسی، (10): 33- 109.
7
ذوالفقاری، ح. و ل. احمدی. 1388. «گونهشناسی بومیسرودههای ایرانی»، ادبپژوهی (7 و 8): 143- 170.
8
رضایتی کیشهخاله، م. 1384. «تاملی دیگر در فهلویات شیخ صفیالدین اردبیلی»، گویششناسی، (4): 128-146.
9
ــــــــــــــــ . 1386. زبان تالشی: توصیف گویش مرکزی، رشت: فرهنگ ایلیا.
10
شفیعی کدکنی، مر. 1368. موسیقی شعر، تهران: آگاه.
11
صادقی، ع ا. 1382. «فهلویات شیخ صفیالدین اردبیلی»، زبانشناسی، (36): 1- 43.
12
طبیبزاده، ا. 1382. تحلیل وزن شعر عامیانة فارسی (همراه سیصد قطعه شعر عامیانه و تقطیع آنها)، تهران: نیلوفر.
13
ــــــــــــــــ . 1389. «بررسی تطبیقی وزنهای کمّی و تکیهای در گویش گیلکی»، ادبپژوهی، (11): 8-30.
14
فاضلی، ف. 1391. «توصیف سبک ادبی»، ادبپژوهی، (19): 57-76.
15
قیسرازی، ش. 1360. المعجم فی المعاییر الاشعار العجم، تصحیح م. قزوینی و مدرس رضوی، تهران: زوار.
16
ــــــــــــــــ. 1342. منتجب المعجم فی المعاییر الاشعار العجم، بهکوشش ن. شاهحسینی، تهران: بینا.
17
کهدویی، مک. و مر. نجاریان. 1388. «سنگردیهای پَنجشیر و ترانههای روستایی ایران»، پژوهشنامة ادب غنایی، (12): 105- 128.
18
ملکیمعافی، ز. 1389. گردآوری دوبیتیهای تالشی ماسال و تحلیل زبانی و هنری آنها، پایاننامة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، رشت: دانشگاه پیامنور.
19
میرصادقی، م. 1373. واژهنامة هنر شاعری، تهران: کتاب مهناز.
20
نصرتی سیاهمزگی، ع. 1384. «بررسی ریشهشناختی چند واژة تالشی»، گزارش گفتوگو، (16): 161- 165.
21
وحیدیان کامیار، ت. 1370الف. بررسی منشأ وزن شعر فارسی، مشهد: آستان قدس.
22
ــــــــــــــــ. 1370ب. حرفهای تازه در ادب فارسی، اهواز: جهاد دانشگاهی.
23
ــــــــــــــــ. 1375. «کنایه، نقاشی زبان»، نامة فرهنگستان، (8): 55-69.
24
هدایت، ص. 1383. نوشتههای پراکنده، تهران: جامهدران.
25
ــــــــــــــــ. 1391. ترانههای ملی ایران، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
26
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر تماس زبانی بر ویژگیهای صرفی و نحوی گویش تاتی رودبار
تاتی رودبار از گویشهای تاتی است که در بخشهایی از شهرستان رودبار در استان گیلان تکلم میشود. استیلو تاتی رودبار را در گروه تاتیک قرار داده که تمام گویشهای تاتی، تالشی، وفسی، الویری و ویدری را در بر میگیرد اما آنها را در حال تغییر به زبان گیلکی، از گروه زبانهای کرانۀ جنوبی دریای خزر دانستهاست. در این مقاله با ذکر شواهدی از ویژگیهای صرفی و نحوی تاتی رودبار، تفاوتهای این گویش با دیگر گویشهای تاتی و علت تغییر کنونی آن به نفع گویش گیلکی مورد بررسی قرار گرفته است. از میان گونههای تاتی رودبار، گونة جوبُنی برای تحقیق انتخاب شدهاست. روستای جوبُن در دهستان رستمآباد جنوبی در بخش مرکزی شهرستان رودبار در استان گیلان قرار دارد. بررسی دادهها نشان میدهد که این گونه در صرف و نحو با دیگر گونههای تاتی متفاوت است.
https://zaban.guilan.ac.ir/article_2354_050a001d2eb9896e93e355b6135df9df.pdf
2016-09-22
161
176
تاتی
رودباری
جوبُنی
گیلکی
تماس زبانی
تغییر زبانی
راحله
ایزدی فر
raheleh.izadifar@gmail.com
1
دانشآموختۀ دکتری زبانشناسی دانشگاه بوعلیسینای همدان
LEAD_AUTHOR
ایزدیفر، ر. 1391. «عوامل تأثیرگذار بر مطابقت مفعولی در زبان تاتیِ اشتهاردی»، در مجموعهمقالات نخستین همایش ملی زبان و زبانشناسی، به کوشش ع. کوپال، ش. مدرس خیابانی و ج. یعثوبی درابی، ج1، تهران: نویسة پارسی: 58-47.
1
ــــــــــــــ. 1394. بررسی نظام انطباق در گروه زبانی تاتی، پایاننامة دکتری زبانشناسی همگانی، دانشگاه بوعلیسینای همدان.
2
پورهادی، م. 1385. زبان گیلکی. رشت: فرهنگ ایلیا.
3
درزی، ع. و م. دانای طوس. 1383. «ساخت غیرشخصی در گویش گیلکی شهرستان لاهیجان»، گویششناسی، (2): 17-36.
4
راسخمهند، م. 1388. «نگاهی ردهشناختی به پیبستهای ضمیری در زبان تاتی»، پژوهشهای زبانشناسی، 1 (1): 1-10.
5
رستمی سماک، م.، ع. درزی، و م. دانای طوس. 1395. «ساخت غیرشخصی در گیلکی شهرستان لنگرود»، جستارهای زبانی، (34): 119-142.
6
رضایتی کیشهخاله، م. و ج. سبزعلیپور. 1386. «ساخت ارگتیو در گویش تاتی خلخال»، ادبپژوهی، (1): 108-89.
7
رضائی باغبیدی، ح. 1380. معرفی زبانها و گویشهای ایران. تهران: آثار.
8
سبزعلیپور، ج. 1389. زبان تاتی (توصیف گویش تاتی رودبار). رشت: فرهنگ ایلیا.
9
ــــــــــــــ.1392 الف. «شکلهای فروپاشی ساخت ارگتیو در زبانهای تاتی، تالشی و گیلکی». پژوهشهای زبانشناسی تطبیقی، (5):167-182.
10
ــــــــــــــ.1392ب. «تمایز جنس مؤنث و مذکر در گویش تاتی خلخال»، زبانها و گویشهای ایرانی، (2): 65-89.
11
سبزعلیپور، ج. و ر. ایزدیفر. 1393. «نظام حالتنمایی در گویش تاتی خلخال»، جستارهای زبانی، (20): 123-103
12
علیزاده جوبُنی، ع. 1389. فرهنگ گویش تاتی رودبار زیتون، رستمآباد، رحمتآباد...، رشت: فرهنگ ایلیا.
13
کاظمپور، ر. 1389. توصیف ساختهای غیرشخصی در گویش تاتی رودبار، پایاننامة کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران.
14
لُکوک، پ. 1383. «گویشهای حاشیة دریای خزر و گویشهای شمال غرب ایران». در راهنمای زبانهای ایرانی، ویراستار ر. اشیمت، ترجمۀ ح. رضایی باغبیدی و دیگران، تهران: ققنوس: 515-489.
15
یارشاطر، ا. 1354. «آذری». دانشنامة ایران و اسلام. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب: 69-61.
16
Stilo, D. L. 1981. "The Tati Language Group in the Sociolinguistic Context of Northwestern Iran and Transcaucasia". In Iranian Studies, Vol. 14, )3/4(: 137-187.
17
Thomason, S. G. 2001. Language Contact - An Introduction, Edinburgh University Press.
18
Windfuhr, G. 1990. "Cases". In Encyclopædia Iranica, Vol V, Fasc. 1, California: Mazda: 25–37.
19
Yar-Shater, E. 1969a. A Grammar of Southern Tati Dialects. The Hague: Mouton.
20
ــــــــــــــ.1969b. "Distinction of the Feminine Gender in Southern Tati". In: Studia classica et orientalia Antonino Pagliaro oblate. III. Roma: 281- 301.
21
ــــــــــــــ.1970. "The Tati dialects of Tarom". In W.B. Henning Memorial Volume. M. Boyceand I. Gershevitch eds. London: Lund Humphries: 451-467.
22